خدا ميان دانه گندم خط گذاشته !

خدا گر ببندد ز حكمت دري --- ز رحمت گشايد در ديگري !

خدا شاه ديواري خراب كنه كه اين چاله ها پر بشه !

خدا سرما را بقدر بالا پوش ميده !

خدا روزي رسان است، امااِهني هم مي خواد !

خدا را بنده نيست !

خدا دير گيره، اما سخت گيره !

خدا داده بما مالي، يك خر مانده سه تا نالي !

خدا خر را شناخت، شاخش نداد !

خدا جامه ميدهد كو اندام ؟ نان ميدهد كو دندان ؟

خدا برف را به اندازه بام ميده !

خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسي !

خانه همسايه آش ميپزند بمن چه ؟!

خانه كليمي نرفتم وقتي هم رفتم شنبه رفتم !

خانه قاضي گردو بسياره شماره هم داره !

خانه دوستان بروب و در دشمنان را مكوب !